از این راه دور
کاری از دست تو هم بر نمی یاد
دل من سنگ صبوری نمی خواد
دل من دریا می خواد
که تو موجاش گم بشه
بره تا درد دلم تموم بشه.
دل من شونه می خواد
نه که موهاشو پریشون بکنه
دل من شونه می خواد
یواشکی
اشک تنهایی شو پنهون بکنه.
دل من تنهاییاتو دوست داره
دل من تنهاییاشو دوست داره
دل من تنهاییامونو می خواد پر بکنه
تنهای تنها، باهم
سر من دامن تو
سر تو شونه ی من
ولی افسوس که راهم دوره
ولی افسوس که کوره اقبال
ولی افسوس که ما نمی رسیم به همدیگه.
دل من تنهاییاشو دوست داره
چون توی تنهاییاشه که فقط
یاد تو تنهای تنهاش میزاره.
21/11/84 – تهران
No comments:
Post a Comment